نام کتاب:قصه هفت کلاغون

نویسنده:احمد شاملو

تصویرگر:ضیاءالدین جاوید

درباره کتاب:

يکي بود يکي نبود. يک مردي بود هفت‌تا پسر داشت. خانه‌اي هم داشت سر يک تپه نزديک يک چشمه. از برکت کشت و کاري که مي‌کرد، با زن و هفت پسرش عمري مي‌گذراند و خوشبخت بود. تا اين‌که زد و خدا بهش دختري هم داد؛ اما دختري چنان ضعيف و ريزه ميزه، که آدم با چشم‌هاي خودش هم مي‌ديد باورش نمي‌آمد. طفلکي درست‌وحسابي قد يک موش بود. جوري که پدر و مادرش ترسيدند و گفتند: نخير! اين بچه موندني نيست...

بقیش رو خودتون بخونیدچشمک 


موضوعات مرتبط: کتب ایرانی

تاريخ : چهار شنبه 8 فروردين 1397 | 11:16 | نويسنده : ضحی هاشمیان |

نام کتاب:انگشت جادویی

نویسنده:رولد دال

مترجم:محبوبه نجف خانی

تصویرگر:کوئنتین بلیک

ناشر:انتشارات افق

درباره کتاب:

آیا تا به حال از دست کسی کفری شده ای؟

حتما شده ای،اما دیگر فکر نمی کنم او را به شکل دیگری درآورده باشی!وقتی دختر خانم داستان ما از دست کسی بدجوری عصبانی می شود،انگشت جادویی اش را به طرف او می گیرد و نتایج عجیب و ناجوری به بار می آورد:معلمش سبیل و دم درمی آورد باورت نمی شود و چنان بلایی سر خانواده گِرِگ می آید که آن ها دیگر هرگز نمی توانند مثل گذشته به یک اردک نگاه کنند...

بقیش رو خودتون بخونیدچشمک


موضوعات مرتبط: کتب خارجی

تاريخ : چهار شنبه 17 اسفند 1396 | 10:0 | نويسنده : ضحی هاشمیان |

نام کتاب:غول بزرگ مهربان

نویسنده:رولد دال

مترجم:محبوبه نجف خانی

تصویرگر:کوئنتین بلیک

ناشر:انتشارات افق

درباره کتاب:

غول بزرگ مهربان از آن غول هایی نیست که استخوان آدم ها را قرچ و قروچ می جوند.او غولی مهربان و بی آزار است و سوفی از این بابت شانس آورده چون اگر به جای او غول هایی مثل خون تو شیشه کن و گوشت قلنبه خور دزدیده بودندش تا حالا یک لقمه چپ شده بود!اما سوفی دلش مثل سیر و سرکه می جوشد.نگرانی اش این است که غول هایی می خواهند بروند انگلستان و همه ی بچه های کوچولو موچولوی خوشگل را بیندازند بالا و قرچ و قروچ...

بقیش رو خودتون بخونیدچشمک


موضوعات مرتبط: کتب خارجی

تاريخ : یک شنبه 29 بهمن 1396 | 19:0 | نويسنده : ضحی هاشمیان |

سلام.خوش آمدید!



تاريخ : یک شنبه 22 بهمن 1397 | 9:55 | نويسنده : ضحی هاشمیان |

نام کتاب:هستی

نویسنده:فرهاد حسن زاده

ناشر:کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

درباره کتاب:

هستی دختر نوجوانی‌ است که نمی‌خواهد مثل بقیه دختر‌ها باشد. او آرزو دارد وقتی بزرگ شد راننده تریلی، خلبان و یا دروازه‌بان تیم صنعت نفت آبادان شود اما وقتی جنگ اتفاق می‌افتد، در مسیر جدیدی قرار می‌گیرد و نگاهش نسبت به دنیای اطرافش تغییر می‌کند...

بقیش رو خودتون بخونیدچشمک


موضوعات مرتبط: کتب ایرانی

تاريخ : سه شنبه 17 بهمن 1396 | 18:6 | نويسنده : ضحی هاشمیان |

نام کتاب:مهمان مامان

نویسنده:هوشنگ مرادی کرمانی

درباره کتاب:

روایتی از روابط اعضای یک خانواده است با فامیل، همسایه ها، حکایت صمیمیت ها، نگرانی ها و درمجموع فرهنگ جاری در گوشهای از این شهر بزرگ که طی ماجرایی چندساعته بیان میشود...
بقیش رو خودتون بخونیدچشمک
 

موضوعات مرتبط: کتب ایرانی

تاريخ : سه شنبه 17 بهمن 1396 | 17:57 | نويسنده : ضحی هاشمیان |

نام کتاب:گردان قاطرچی ها

نویسنده:داوود امیریان

درباره کتاب:

کتابی در قالب طنز در باره مقطعی از جنگ ایران و عراق که بسیاری از سختکوشی ها و فداکاریهای رزمنده ها و چالش های پیش رویشان را بیان می کند و در عین حال به علت وجود یک شخصیت نوجوان و بسیار شوخ و شیطان از طنز گیرایی برخوردار است ...                                                                                                                                                                                                                                                            

بقیش رو خودتون بخونیدچشمک


موضوعات مرتبط: کتب ایرانی

تاريخ : سه شنبه 17 بهمن 1396 | 17:28 | نويسنده : ضحی هاشمیان |

نام کتاب:جام جهانی در جوادیه

نویسنده:داوود امیریان

ناشر:انتشارات قدیانی

درباره کتاب:

الکس هیوارد،پسر سفیر کانادا در تهران است.سیاوش،یکی از بچه های محله جوادیه که دست بر قضا زبان انگلیسی اش خوب است،به الکس فارسی یاد می دهد.الکس،ماجرای یک دوره مسابقه فوتبال را در جوادیه از زبان سیاوش می شنود و یک تیم از بچه های کانادایی را برای مسابقه معرفی می کند؛اما کار به همین جا ختم نمی شود.تیم های از کشورهای دیگر هم از راه می رسند؛اسپانیا، ایتالیا، ژاپن، چین، سوئیس، آرژانتین، برزیل و... .از عرب های کوچه مروی و بچه های کارگر افغانی هم تیم هایی معرفی می شوند و به تدریج یک جام جهانی کوچک در جوادیه پا می گیرد...

 

 

 


بقیش رو خودتون بخونیدچشمک


موضوعات مرتبط: کتب ایرانی

تاريخ : سه شنبه 10 بهمن 1396 | 18:8 | نويسنده : ضحی هاشمیان |
صفحه قبل 1 صفحه بعد